echo "\n"; ?>
با خواهرش که آن طرف اطلس است صحبت میکرد. خواهر گفت بعد از چند هفته هوای خوب قرار است سرد شود و برود زیر صفر و این چه هوایی است و چه و چه.
فقط جواب داد «غنچهها چه میشوند؟ یخ میزنند که.»
جان من نگران غنچههای آن طرف اقیانوس بود.
- شمس من کجاست؟
- در منتهای راه.
- بی او به چه قدرتی بروم؟
- به عشق شمس.
- ولی وصال پایان عشق نیست؟
- پایان راه نیز.