ساعت 6 عصر. چهار راه پارک‌وی. ماشین‌هایی که از مدرس وارد چهارراه شده‌اند، قصد پیچیدن به خیابان ولیعصر مسیر جنوب به شمال دارند و دیگر گروهی که از پایین چهارراه آمده‌اند به نوبت توسط پلیسی راه گرفته و به ترافیک دهشت‌آور ولیعصر می‌پیوندند. دیگر پلیسی ترافیک ولیعصر به چمران را کنترل می‌کند و همکارش به گرهی که در وسط چهارراه پیش آمده است سر و سامان می‌دهد. چند پلیس دیگر از درون بنز خود چهارراه را تحت‌نظر دارند. قدری بالاتر از چهارراه، پلیس دیگری هر چند لحظه یکبار جریان ترافیک شمال به جنوب ولیعصر را قطع کرده و اجازه پیچیدن به کوچه محمودیه را به منتظران آن سوی خیابان می‌دهد و در این بازه زمانی فاصله شمال جنوب بین این کوچه تا چهارراه خالی می‌شود. در یک برهه زمانی در حالیکه این فاصله خالی است نوبت پیچیدن به ماشین‌های مدرس می‌رسد. سردمداران صف چون مسیر دلخواه خود (جنوب به شمال) را قفل کرده می‌بینند، زرنگی کرده و به لاین مخالف (شمال به جنوب) می‌پیچند. پشت‌سری‌ها هم به خیال اینکه اینان به دستور پلیس چنین خلافی کرده‌اند آسوده به تعقیب می‌پردازند. قدری بالاتر این موج به ترافیک شمال به جنوب منتظر در سر کوچه محمودیه می‌رسد؛ درحالیکه لاین خود نیز قفل می‌باشد و امکان پیوستن به لاینهای جنوب به شمال موجود نیست. واقعه به قدری به سرعت رخ می‌دهد که چند ثانیه‌ای طول می‌کشد تا پلیس‌ها بتوانند دهان خود را که از حیرت باز مانده است، بسته از جای خود تکان بخورند. تمام پلیس‌ها کار خود را ول کرده و به میان ماشین‌ها رفته به داد و هوار می‌پردازند. بیش از 15 دقیقه طول می‌کشد تا مسأله حل شود.
از خندیدن ترکیدیم.



صفحه‌ی اول