ایدهآلها موجودات جالبی هستند، دلیل وجود امیدها و آرزوها. برخی از ایدهآلها تا حد کشتهشدن دارندگانشان ارزش دارند. ولی آدمها به سادگی ایدهآلهایشان را زیر پا میگذارند، عوض میکنند، به آنها خیانت میکنند. آنها از خود دفاع میکنند که تغییر دلالت بر پویایی دارد و سکون پیشزمینه مرگ. بعد به همین سادگی ریشهایترین اعتقاداتشان را، ایدهآلهایشان را نابود میکنند و خونسرد میگویند بعدی.
بعضی ایدهآلها میشکنند و خرد میشوند و از ایدهآل بودن درمیآیند. تازه آنوقت همه میفهمند آنها چندان هم استوار نبوده است. بعد سردرگم میشوند. آنقدر فریاد میزنند تا کسی پیدا شود ایدهآل جدیدی برایشان تعریف کند.
ایدهآلتراشی کار راحتی است. راحتتر از آب خوردن. برای ذهن صاف و یکدست، کسی، مرامی با کوچکترین اشاره ایدهآل میشود. دنیا در همان مسلک خلاصه شده است. برایش جان میدهند و افتخار انقلاب میشوند. یکی هم بر میدارد مینویسد برخی از ایدهآلها تا حد کشتهشدن دارندگانشان ارزش دارند.