یکی از آخرین بازمانده‌های تعمیرکاران ژیان همین نزدیکی است. هر وقت رد می‌شوم صف طولانی ژیان‌های یکسان با رنگ‌های متفاوت کنار گاراژش ردیف شده‌اند. البته هر از گاهی از این ژیان‌هایی که انگار یک اتاق پشت‌شان جوش کرده‌اید هم تشریف می‌آورند. توی گاراژ همیشه داد و بیدادی که تصور می‌فرمایید سالن صد دستگاه ایران خودرو است. صاحب تعمیرگاه یک شکم عظیم دارد و ما که فقط حین داد زدن دیدیمش. به‌ندرت هم در حال پول شمردن. گنجشک چه هست که کله‌پاچه‌اش چه باشد. یک سر‌شاگرد هم دارد که مدام دارد سر تکان می‌دهد و با لطافت تمام سعی می‌کند به مشتری اخبار بد را بدهد. محیط اساسی غم‌زده است. شبیه سی‌سی‌یو. این یک وجب گاراژ دنیایی است آقا.



صفحه‌ی اول