«...آيا توجه كردهايد كه سعى بين صفا و مروه هفت بار است؟ آيا عنايت داريد كه هفت بار در هر مرحلهاى بايد شيطان را رجم كرد؟ آيا عنايت داريد هنگامى كه در نمازمان سر بر سجده مى گذاريم هفت موضعمان بايد بر زمين باشد؟ آيا هفت آسمان و زمين را شنيدهايد؟ آيا مىدانيد كه مومنين بر هفت درجهاند و مجموعاً داراى هفت خصلت عمدهاند؟ آيا عنايت داريد كه تعداد گناهان كبيره هفت است؟ ... پس از اين حرف ها و مقدمات آيا هيچ توجه كردهايد كه ما هم مجلس هفتم هستيم؟ … آيا حكمتى را در اين مشاهده نمى كنيم؟ آيا بى حساب و كتاب است؟ آيا لااقل براى ما پيامى بيدارگرانه ندارد؟ آيا همين كه گفتيم و علاقهمند شديم كه ما مجلس هفتمىها اكثراً نيروهاى ولايى هستيم و ديگر چيزى كم نداريم كافى است؟»
«...من ۴۵ سال نوكر آقا امام رضا(ع) بوده ام. به پاس اين نوكرى در مناقب وى جملاتى را مىخوانم... به «كلات» رفته بودم و آنجا از پيرمردى روستايى پرسيدم پدرجان از من چه مىخواهيد؟ پيرمرد ۸۰ ساله جواب داد هيچى نمىخواهم بحمدالله همه چيز داريم اما خون به دل آقا نكن. از پيرمرد بعدى كه پدر شهيد بود خواستهاش را پرسيدم او نيز جواب داد: اسلام را حفظ كن. اين پيرمرد زيرك از من خواستهاى سنگين را مطرح كرد و اى كاش از من جاده و راه مىخواست اما او درخواست مشكلى را مطرح كرد...»
این دو پاراگراف قسمتی از نطقهای پیش از دستور دو نماینده مجلس مملکت است. جالب آنکه هر دو در یک روز مسایل فوق را مطرح فرمودهاند. برادران آنروز در مجلس چه صفایی کردهاند. در ضمن چهارنعل به سوی دموکراسی و جامعه مدنی میشتابیم. مشکل کوچکی موجود است و آن اینکه فقط نود درصد جامعه با ما نیستند. متن کامل نطقها