برای شرکت در جلسه دفاع از پایاننامهای رفته بودم دانشگاه سوره. دانشگاهی با رشتههای هنری (تئاتر و نقاشی و گرافیک و الخ). مکانش خیابان آزادی ساختمانهای سابق کارخانه آدامس خروسنشان بود و در نتیجه بنا بسیار نامناسب برای یک دانشکده. ساختمانهای پر از سوراخ سمبه، بلند و نزدیک به هم طوری که دالان بین ساختمانها این احساس را میداد که در قعر جهان هستید. ولی جالب اینجا بود که دانشجوها چقدر خود را با این محیط وفق داده بودند و بسیار ساده از این ساختار خشک برای بیان خود استفاده کرده بودند. طرحها را به دیوار زده بودند، اتاقها را رنگ کرده تمرین نمایش میکردند و در زیرزمین آتلیه نقاشی راه انداخته بودند. صدای خنده و بوی رنگ و نوای موسیقی. گویی بنا ساخته شده است که هزارتویی باشد برای هنرآموزان به کنایه از هزارتوی هنر.