کنسرو سبزیجات مخلوط مورد جالب توجهای در بحث همزیستی جوامع است. آفریننده یا همان کارخانهدار چشچپ فقط برای پرکردن جیب خود و اهدافی کاملاً فردی دست به عمل غیرکارشناسی مخلوط کردن نخودفرنگی، ذرت و هویج میزند بدون آنکه کوچکترین توجهای بکند به خاستگاههای تاریخی و فرهنگی، نیازها و باورهای متفاوت اینان و محصول خود را تحت نام نمونه مترقی همزیستی اجتماعی عرضه میکند. گمراهان نیز تشویق میکنند و در دل حسادت میورزند. ولی این کل ماجرا نیست.
وقتی ما به عنوان ناظر بیطرف (و احتمالاً صلب) درب کنسرو ر باز میکنیم برتریطلبی قابل پیشبینی هویجها عیان میشود. هویجها که از زمانهای دور همواره عقده خودحقیربینی داشتهاند در این جامعهی به ظاهر مترقی با آب دست به یکی کرده و خود را به روی نخودها و ذرتهای مفلوک میکشند و بساط حکمفرمایی میگسترند و مخالفان را به اعماق کنسرو میفرستند تا دیگران را درس عبرتی باشد. نخودفرنگیهای مظلوم و ذرتهای پابرهنه مجبور میشوند تا ابد به لفاف ضد آب خود لعنت بفرستند که نمیگذارد بالا روند و از زیر یوغ استعمار رهایی یابند. هیچکس هیچچیز نمیتواند بگوید و چه تلخ است.
آری، این است سرنوشت همزیستی.