گیر داده بودند به استاد فسیل که پایانترم را جابجا کند و فلان و بهمان. با نگاهی خسته برگشت گفت «ولم کنید که میخواهم هر چه زودتر این ترم تمام شود بروم خانه سکته سوم بکنم. حوصله ندارم، بکشید کنار بروم اتاقم.»
صفحهی اول