دیشب بنابر گفتهها بارش شهابی بود. فکر کردیم برویم و چند شهاب ببینیم و آرزویی کنیم شاید که مقبول نظر افتد و فرجی حاصل آید که ما را جز به معجزات امیدی نیست. شال و کلاه کردیم و نیمهشب که به پشتبام رفتیم کاشف به عمل آمد که گویا سرچشمه رحمت الهی قدری با اهداف ما دچار مشکل است، پهنهی آسمان را ابرها پوشانیدهاند و شهاب که سهل است ستاره هم دیده نمیشود و تنها منبع نورانی چراغ چشمکزن برج کوی کناری است که از خیر سر ابرها حکفرمای آسمان ما شده است.
القصه تک شهابی هم ندیدیم که دلمان خوش باشد آرزویی به درگاه فرستادهایم.