دکتر نیلی در جریانات مباحث چیستی هوش مثال زیر را زدند که بسی جالب بود.
در ژاپن مشکلاتی اساسی با خاک دارند، هر چقدر هم که زیرسازی را محکم انجام دهند باز هم بعد از مدتی زمین نشست میکند و در جادهها جای لاستیکها فرو میروند و آنها هم دوباره و دوباره فرورفتگیها را پر میکنند. چند سال قبل در جنگلی دست نخورده دو جاده عمود بر هم ساخته میشوند و در تقاطع آنها چراغ قرمزی گذاشته میشود. بعد از مدتی سر و کله تعداد زیادی کلاغ در جنگل پیدا میشود در حالیکه قبل از آن کلاغی در جنگل نبوده است. یک بومشناس برای پیدا کردن علت این مسأله به جنگل میرود و بالاخره آن را پیدا میکند.
اصولاً کلاغ برای اینکه گردو بشکند و بخورد آن را بالا برده و رها میکند تا از زمین افتادنش بشکند، البته این راهحل فقط برای گردوهای کاغذی که در اقلیت گردویی هستند قابل اجرا است. کاشف به عمل آمدند که این کلاغهای ناخوانده ژاپنی صبر میکنند تا چراغ قرمز شود و ماشینی در فاصله معینی از چراغ باشد، میروند و گردو را در فرورفتگی ناشی از لاستیکها میگذارند و وقتی ماشین آرام کرد تا بایستد با سرعت کم از روی گردوها گذشته و آنها میشکند. البته این کار را وقتی چراغ سبز و یا ماشین بزرگ است انجام نمیدهند چون گردو کامل خرد میشود و احتمالاً طعم مطلوبی ندارد.