«ببخشید می‌تونم یک لیوان شیر بگیریم؟ آخه یخچال ما خراب شده، هوشنگ هم خواست تعمیر کنه ولی شما که می‌دونین هوشنگ بخواد چیزی رو تعمیر کنه چه بساطی راه می‌ندازه. حالا هر وقت در آشپزخانه رو می‌بندیم در یخچال باز می‌شه.»



صفحه‌ی اول