راه‌بندان است. همه بوق می‌زنند، فحش می‌دهند، غر می‌زنند. خسته‌ام. کمی به سبیل‌های استالینی راننده‌ی ماشین کناری زل می‌زنم، کمی از بزرگی سراگزور ماشین جلویی تعجب می‌کنم، کمی به آویزی که راننده پشتی از آینه‌اش آویزان کرده می‌خندم. حوصله‌ام سر می‌رود. شیشه را بالا می‌کشم، صدای ضبط را زیاد می‌کنم، چشمانم را می‌بندم.


نظرات:

چشمانت را بگو . رنگش چی هست ؟


سلام ...من نوشته ا ي رو كه از جلسه ي ديدار با دكتر يزدي بود خوندم ...عالي بود ..دستت درد نكنه ..بت لينك دادم


سراگزوز بزرگ بد هم نيست. به خصوص اگر فلپ هم گذاشته باشي و فلپ و سپر و سراگزوز را همه را رنگ زده باشي.


بسیار از دیدن عکس قوش در وبلاگتان مشعوف شدیم شاد باشید



صفحه‌ی اول