یک
«...بگذاريد برايتان تاريخ بگويم. وقتی ميرزا کرمانی رفته بود و ناصرالدين شاه مقتدر را که در برابر تحجر میايستاد و به قدرتی که ظرف پنجاه سال پادشاهی پيدا کرده بود داشت تکانی میداد به صحنه، تير زد و به خاک انداخت بازجوئیاش میکردند نظمالدوله از او پرسيد چرا شاه را کشتی، ميرزا جواب داده بود میخواستم درخت ظلم را برکنم، نظمالدوله پرسيده بود خب مگر امام جعفر صادق پشت دروازه داشتی که اين کار کردی. ميرزا جوابی نداشت. حالا من از آن ها که هر چه ناسزا دارند به اصلاح طلبان میگويند می پرسم مگر کسی را و يا وضعيت بهتری را پشت در داريد؟»
این پاراگراف از نوشتههای قدیمی بهنود بود و آوردمش به عنوان پاسخی برای پاگنده.
دو
اگر اصلاحطلبان وارد انتخابات شوند و شکست بخورند باز بهتر است از حذف شدن توسط رقیب. اگر شکست را اکنون قبول کنند سنگرهایی بعدی را بسیار سادهتر مجبور خواهند شد به رقیب واگذار کنند. در ضمن اگر مشارکت و مجاهدین کارتهای خود را خوب بازی کنند و از این شمشیر دولبهی تأیید تهایی صلاحیت بتوانند به نفع خود استفاده کنند احتمال این وجود دارد که بتوانند به دور دوم برسند و حتی هاشمی را شکست دهند.
سه
بازی هنوز ادامه دارد.
باز اين بهنود!
1: این بازی هیچ وقت پایان ندارد 2: با بودا چه مسبتی داری شما!؟ برا اون جمله!
ايران را بايد حفظ كرد با تحريم اين حكومت.اين تحريم براي عقب راندن تحجر است.نبايد به تير انتخابات انداختش.
خواستي سر بزن نخواستي هم نزن مشكلي پيش نمي ياد.
نمي دانم چرا كسي به اين نكته توجه نمي كند كه اگر معين رد صلاحيت نمي شد و با نامه اي -كه از آن به حكم حكومتي تعبير كرده اند- به عرصه ي انتخابات باز نمي گشت، آيا به تنهايي قادر بود خود را به عنوان يك گزينه ي قابل تامل براي رياست جمهوري به توده ي مردم معرفي كند؟