اگر خلاقیت همان ارایه تلفیقی نو از مسایل و موضوعات به ظاهر بیربط باشد، روزی میتوان ماشین دانای کلی داشت که خلاق باشد.
چند نکته:
1-خلاقيت چه تعريفهاي ديگري غير از اين ميتواند داشته باشد؟
2-لازمهي خلاق بودن داناي کل بودن است يا اين اشاره همينطوري آمده بود؟
3-آيا در حال حاضر ما ماشينهاي خلاق نداريم که لازم است منتظر آينده باشيم تا بيايند يا نيايند؟
4-گمانام ما انسانها اندکي نسبت به هوشمندي (و همچنين خلاقيت) تعصب داريم. وقتي ديديم در شطرنج نميتوانيم ببريمشان (در حالي که قبلا شطرنج بازيکردن را جزو کارهاي هوشمندانه ميدانستيم) گفتيم شطرنج محاسبات است و ... ولي هوشمندي چيز ديگري است که مثلا نياز به خلاقيت دارد ولي ماشين خلاق نيست. فعلا چند سالي است خوشحالايم ولي ...
آن روز بايد خيلي از چيزهايي كه داريم مثل آخرين پك هاي سيگار آخر دود كنيم برود هوا.عزيز جان هنوز به داناي كل داشتن از زمين تا خدا واژه خوابيده است...