دیگران هم گفته‌اند، نوشته‌اند؛ روزگار غریبی است.
همان کس که تا دیروز برایش می‌خواندیم «عالیجناب سرخپوش، ما همه عبدی شدیم، اکبر گنجی شدیم» امروز شده است ناجی ما. قرار است ما را از سرنوشتی که خود مسؤولش هستیم نجات دهد. کار بدان جا رسیده است که می‌خواهیم داخل چاله بیافتیم از حول چاه. هر چند همین ناجی می‌گوید وامدار هیچ گروه و جناحی نخواهد بود ولی فردا می‌رویم آرای‌مان را از بغض تحجر برایش به صندوق بریزیم.
هیچ‌وقت دموکراسی را چندان نپذیرفتم، ولی جایگزینی نیز برایش نتوانستم پیدا کنم. ده‌ها بار از پلکانش بالا رفتند و بعد سرنگونش کردند. امروز نیز می‌بینم با همان دموکراسی ما را می‌سوزانند. این که در مقابل چشمانم کشورم را در سراشیبی سقوط بیاندازند سخت است. سخت‌تر آنکه فریادم را گوش شنوایی نیست.
فردا روز غریبی است، روز تمرین دموکراسی، روزی که باز باید انتظار باخت داشت، کمی هم انتظار برد. امیدوارم فردا یک «آری» باشد به ادامه راه، هرچند لنگان‌ لنگان.


نظرات:

شايد لازم باشد براي يادگرفتن دموكراسي گاهي خشم مان را فروبدهيم از يادآوري روزهايي كه همه تلاشمان را كرديم تا از ترس چاه به چاله نيفتيم اما كسي حرفمان را جدي نگرفت.ممنون از لينك. لينك تئاتر بيضايي به دستت رسيد؟


قدرت یافتن حامیان احمدی نزاد: چه باید کرد؟
ارای احمدی نژاد نشان از شکل گیری یک جنبش توده ای پاپیولیستی واپسگرا با تفکر بنیادگرایانه مذهبی وشعارهای
عوام گرایانه دارد . تهیدستان شهری پایگاه این جنبش را تشکیل میدهند . ارای ایشان میتواند سرنوشت انتخابات امروز را به گونه ای دیگر رقم زند ومنادیان ترور و وحشت را بر کل دستگاه دولت حاکم گرداند . امید دارم که جبهه شکل گرفته علیه حاکمیت ترور و سرکوب مانع به حکومت رسیدن دسته های شبه نظامیان وحشت افرین بر خیابانهای شهر شوند


سلام

وقتی قواعد دمکراسی را نه تنها نپذیرفتیم که فقط گفتیم و گفتیم تا اینکه از همان بغض تحجر به هاشمی روی اوردیم. میدان سیاست است و هزار عملی که روزی بوجود می آید ولی قابل حدس زدن نیست.


Mirza jan khahesh mikonam har chi mikhay begi begoo, vali dige esmi az ganji ya abdi nayar ke uona kharjeshoon ro az shoma sava kardan. Chetor mitooni beri be velayate faghih ray bedi va dobare esme ganji va abdi ro biyari


دموكراسي !!!
يعني شما اينقدر از مرحله پرتي كه به اين خيمه شب بازيها ميگي دموكراسي؟!



صفحه‌ی اول