مدتی است با شاهزاده خانمی آشنا شدهام که از همصحبتیاش بسیار لذت میبرم. امشب حرفهای زیبایی میزد «دوست دارم شب که سرم را روی بالشت میگذارم و از یال و کوپال روز و منم منمهایش آزاد میشوم با خودم راحت باشم، نگران حرفهایی که زدهام نباشم و از کارهایی کردهام پشیمان نباشم، از آنچه که رخ خواهد داد نترسم. این گونه زندگی کردن شاید سخت باشد ولی ارمغانش آرامش است.»
برادر جان ! ارمغانش نيست ، هدفش است ...
سلام! باهاتون مولفقم... دارم سعی می کنم این طوری زندگی کنم!
من كه ازين چيزا سر در نميارم !
کی هست حالا این شازده خانم!
مواظب باش شاهزاده خانم كار دستت نده
بابا ايول . چرا معرفي نكردي اين شاهزاده خانم را ماهم بشناسيم!
به فردايي دلخوشم كه آرامشش را امروز محتاجم.