در اساطیر اسکاندیناوی «اودین» خدای جنگ، شعر، دانش و خرد است. نمی‌دانم چطور توانسته‌اند برای چنین مسایل متناقضی خدای واحدی تصور کنند. شعر و جنگ؟


نظرات:

شاهنامه را که از اين نظر بخوانی می بينی شعر و جنگ خيلی با هم پيوند دارند. جنگ با خرد و دانش سياست و ابزارسازی هم مربوط است. خلاصه دنيای قديم دنيای ديگری است.


حالا چرا راه دور میری؟ همین الله خوداشون که جمع اضداده!


شرایط کلیِ اساطیر شمال اروپا در مقایسه با اسطوره‌شناسی اقوام دیگر خیلی خاص است. قبیله‌های مختلفی بوده‌اند، که هریک خدایانِ خود را داشته‌اند، و برای سالهای طولانی بدونِ آنکه کاملاً بر یکدیگر چیره شوند با هم جنگیده‌اند. بر خلاف اساطیر اقوام دیگر که عمدتاً در دوره صلح، آرامش و پایداری شکل گرفته، اساطیرِ شمالیان در این جنگ‌های طولانی شکل گرفته و تابع منطق چنین دوره‌ای هستند. آثار برتری‌های قبیله‌های مختلف بر هم، در این اساطیر به جا مانده و قابل مشاهده است. بدین‌ترتیب، عجیب نیست که همه خدایانِ شمالی جنگاورانِ بزرگی هستند، و بزرگترینشان اودین (یا آنطور که ترجیح می‌دهم، وتان، که خدایِ یکی از اقوامِ سوئد بوده) هم بزرگترین جنگاور و جدای جنگ.

وتان، بیش از آنکه خدای مردمِ عادی باشد، خدای سلطنت و اصالت است، و ویژگی‌اش تواناییِ ذهنی، عقلانیت و احساسات است. نمودِ عینیِ قدرتِ او، «قرارداد» و عهد و پیمان و قواعدِ اخلاقی است، که آن قواعد را بر نیزه‌اش حک کرده، و به کمک آنها دنیا را به نظم در آورده است.

افسانه شمالی درباره خاستگاهِ شعر، توضیح می‌دهد که چگونه نخستین‌بار اودین از خونِ خدای دیگری که به خرد معروف بوده، شرابِ شعر را ساخته و به بارگاه خدایان می‌برد.

نقشِ اودین، در جنگها، آن است که جنگاورانِ شایسته‌ای که قهرمانانه می‌میرند را، از هر دو طرف، به کاخِ خود به اسم والهالا می‌برد تا آنجا زندگی کنند. این جنگاوران در پایانِ دنیا، به فرمانِ او بر علیهِ نیروهای مخرب خواهند جنگید. یکی دیگر از چیزهای بسیار استثنایی درباره اساطیر اروپایی، این است که بر خلاف دیگر اقوام، معتقدند در این نبرد نهایی وتان شکست خواهد خورد، و دنیا به پایان خواهد رسید.


سلام. اصلا وجود خدا سوال برانگیز است چه برسد به انواع کوچک آن با قابلیتهای متغییر


يه رستمه و كلي خرد و شعر و جنگ ... اگر اون قديما ميگفتي من صلح طلبم و گفتگوي تمدنها و اينا ... ميگفتن پفيوز بي غيرت وطن فروش بي ناموس!!! البته با عرض معذرت (:


شعر و جنگ هر دو شور انگیزند...هر دو می توانند محلی برای تخلیه کردن بشر باشند...هر چند که پیامدهای تخلیه احساسات در جنگ واضح تر است




صفحه‌ی اول