دیشب ساعت دوازده و نیم تصمیم گرفتم بروم بارش شهابی تماشا کنم. از آنجا که آسمان تهران ابری بود شال و کلاه کردم رفتم بیرون شهر. جایی بین قزوین و کرج بود که کاملاً تفهیم شد اگر تا تبریز هم ادامه دهم هوا ابری و بارانی خواهد بود. برگشتم از طریق یک عدد بزرگراه مشکوک به نام آزادگان تلاش کردم بروم اتوبان قم. چون نمیدانستم حرم مطهر در همان اتوبان قم است خروجی را رد کردم (انصاف نیست که یک تابلو نزده بودند برای من بیسواد که آقا قم هم از این طرف است) و بالاخره بعد بسیار گم شدن از شهر ری راهی پیدا کردم به اتوبان قم. آنجا هم ابری بود، البته کمتر. بعد از شصت هفتاد کیلومتر به ماشین تکیه داده بودم و مأیوسانه آسمان را نگاه میکردم که فکر میکنم یک شهاب دیدم. دور زدم و ساعت چهار صبح رسیدم خانه.
کشف: از فرودگاه امام تا چهارراه پارکوی حدوداً هفتاد کیلومتر راه است و یا به عبارتی چهل دقیقه راه، البته اگر قسمت بیرونی شهر را با صد و پنجاه بروید و داخل شهر را با صد و بیست. دیگر در مورد جای مهرآباد هیچ شکایتی نخواهم کرد.
اين همه راه رفتي يادت بود وقتي شهاب رو ديدي آرزو كني؟ (فيلم خيلي دور خيلي نزديك رو جدي جدي دوبار ديدي؟! لازم شد در موردش صحبت كنيم :) )