کارد را پرت کرد جلو. درست خورد زیر برش گوجهفرنگی و آن هم افتاد بیرون سالاد. یک حباب گاز خودش را رساند به سطح نوشابه. گفت احمق و بلند شد. تا وقتی رفت بیرون به تکه استیک سر چنگالم نگاه کردم.
عجب خشونتي...
صفحهی اول
عجب خشونتي...