داخل کابین تله‌ی توچال که نشسته بودیم بخاطر مه نمی‌شد بیرون را دید زد و ما هم بجایش می‌خندیدم. یک لحظه به نظرم ‌آمد کابل‌های تله که دو سه متر آن‌ورتر داخل مه گم می‌شدند می‌رفتند در بی‌نهایت همدیگر را ببینند و آن کابل سوم نازک وسطی‌‌شان هم می‌رفت فضولی‌.


نظرات:

سلام
جالبه
ياد قضيه دو تا خط موازي ميفتم



صفحه‌ی اول