در کابینت را باز کرده‌ام تا چند بشقابی که خشک شده‌اند را بگذارم سر جایشان. نگاه می‌کنم می‌بینم پیش‌دستی‌ها رفته‌اند عقب و به جایشان سوپ‌خوری‌ها آمده‌اند جلو. ولی من که از این‌ها چندان استفاده نمی‌کنم که جلو گذاشته‌‌ام‌شان و تازه دقیق یادم می‌آید پیش‌دستی‌ها را جلو گذاشته بودم، شاید سوپ‌خوری‌ها را گفته‌اند گهی پشت به زین. بشقاب‌های غذاخوری جایشان خوب است ولی این کاسه‌کوچک‌ها کمی زیادی به چپ رفته‌اند، انگار هوس گوشه‌‌نشینی کرده‌اند؛ برشان می‌گردانم سر جایشان. ضربه‌ای به کاسه‌ی بزرگی که به درد سرو سالاد می‌خورد می‌زنم تا صدای دینگش را بشنوم.


نظرات:

سلام. من نتوانستم بفهمم صاحب اين بلاگ كيست. مي شود بگوييد؟



صفحه‌ی اول