پیرمرد قوزکرده چسبیده است به فرمان، آرام آرام می‌رویم. فکر می‌کنم اگر پیاده می‌رفتم سریع‌تر می‌رسیدم. مجبورم کرده است کمربند را هم از روی شانه راست بیاورم این طرف با دست نگه دارم که پلیس جریمه نکند. زیر لب غرغر می‌کند، پلیس زیاد است، مسافر کم است، خیابان کج است... ماشین را از سمت چپ خیابان می‌کشد راست ببیند مردی که آنطرف ایستاده است کجا می‌رود، او هم سرش را می‌آورد جلو پنجره من «دلار؟ یورو؟» پیرمرد چنان فریادی می‌زند که سکته می‌کنم «مردک من دلارم کجا بود؟ دلقک! منو مسخره کردی؟ یورو چه کوفتی است؟» سی ثانیه‌ای طول می‌کشد حالم جا بیاید.


نظرات:

:))


يواش يواش با سي ثانيه كه سهل است ، با سي دقيقه هم حالت جا نمي ‬آيد ..


کوبيدن يا کوبيدی؟


سلام! درد را بايد گفت



صفحه‌ی اول