ای آقا، سخت نگیرید. به‌خدا زندگی ساده‌تر از این حرف‌ها است. بنده را در نظر بگیرید، صبح بعد از یک خواب خوش و شیرین از خواب بلند می‌شوم و با هم‌قطاران سلام علیکی می‌کنم، می‌رویم بیرون در هوای تازه آبی به صورت می‌زنیم تا حالمان سرجایش بیاید. بعد در معیت دوستان می‌رویم بالای تپه و از خوان نعمت الهی صبحانه‌ای جانانه نوش جان می‌کنیم و کمی لای درختان و بته‌ها قدم می‌زنیم. بعد از نهار با دوستان در سایه می‌نشینیم گپ می‌زنیم، یاد ایام می‌کنیم و آسمان و ریسمان را به هم می‌بافیم. عصر برمی‌گردیم منزل با آسودگی تمام در بستر نرم و گرم‌مان و آرام به خواب می‌رویم. حالا ممکن است بعضاً یکی از دوستان یکهو غیبش بزند و ما نفهمیم کجا رفت ولی قربان باور بفرمایید گوسفند بودن هم برای خود عالمی دارد.


نظرات:

و اینگونه بود که بر من تمام آیاتی که وصف بهشت را کرده بودند نمودار گشت! اون دوستتون هم لابد رفته بوده یه دور با حوری ها فقه بخونه و بیاد ... نگرانش نشین!


:) خيلي خوب بود.


خیلی عالی بود.


شاید در معیت دوستان ;-) ( شاید هم نه ، هو العلیم )

------------
میرزا: فرمایش شما کاملاً صحیح است، اصلاح شد. بگذار به حساب خواب آلودگی. بیچاره این زبان که گیر امثال من افتاده است.


سلام

نشریه هزار تو را خواندم. موفق باشید.


به خدا گوسفندي كه هيچ‏ ، كاش من جداندر جد گاو بودم. مااااااااااااااااااااااااا


میرزا جان در بلاگ نیوز لینک داده شد:)


دوست داشتم. همین...



صفحه‌ی اول