- این همه سال کجا بودی؟
- منتظر بودم.
- منتظر چه؟
- این لحظه
دوازده یار اوشن
حالا خوبه طرفش خرفت نبوده. و گرنه هي بايد مي گفت كدوم لحظه؟ اونم ميگفت همين ديگه. بابا كدومو ميگي همين ببين همينو ميگم. و شااره ميكرده به يه چيزي بين دستاش! و اونوقت گند ميزد به فيلم.
------------
میرزا: او خرفت نبود ولی حضرت عالی زیبایی آن صحنه را خراب کردی. محض اطلاعت گفتگو بین پدر و دختری بود.
اما اوشنز الون چيز ديگري بود برادر/
اي بابا
ميرزا جان شما كجاها ميري(اروپا) و ما كجا...
اين اوشنز توولو هم قشنگ بود
از مالتي ها ديدمش 2 ماه پيش.
براد پيت و كاترين!