یک نقطه بسیار ریز روی یک دایره عظیم هستید (البته طبعاً نمیدانید روی دایره هستید)، از یک نقطه مستقیم میروید و بعد از مدتی در کمال تعجب به همان نقطه میرسید. چون شما که فقط دنیای یکبعدی را میفهمید (یعنی فقط خط راست میشناسید و فقط میتوانید جلو یا عقب بروید) خبر ندارید دنیای یکبعدی شما در بعد دوم (یعنی بعد بالاتر) خم شده است و به خودش دوباره وصل شده است.
این مساله در دنیای معقول سه بعدی ما مانند این است که شما در یک راهرو از کنار یک گلدان مستقیم به جلو بدوید و بعد از مدتی برسید به کنار همان گلدان.
حال اگر بخواهیم زمان را بعد در نظر بگیریم مساله فوق به این شکل در میآید که روزی صبح از خواب بیدار شده میبینید در سال 1357 هستید و میتوانید بروید بیرون شعار بدهید.
دمنوشت: همان بهتر در مورد تئوری پرطرفدار جهان یازدهبعدی هیچ صحبت نکنیم.
یادش بخیر! شب انتخابات، میدان امام حسین، مسجد امام علی، چه گازی میدادی با اوی پژوی قرمز، صدای موتورش تو ذهنم مونده، لهجه ترکی داشت!
خب دنياي يازده بعدي رو اگر با فرمولهاي خاله زنكي بسنجي فقط دو بعد داره. بگم دو بعدش رو يا ميدوني يا شايدم مهم نيست؟! هميشه ميشه زندگي رو ساده كرد. فقط خاله رو فراموش نكن.
یکاردیبهشتماهیکهزاروسیصدوهشتادوپنج بهترنیست؟
از این 11 که میگی اضافیاش در حد بدبختی مچاله شدن. به درد این کارا نمی خوره!
ميرزا جان، اين ابرريسمانها چطوری سروکلهشان در کار شما پيدا شده؟ اينها چند دهه است قول آن وحدت نهايی را میدهند و هنوز هيچ خبری نشده. کلاش میدانی چيست؟ به نظر من رياضیدانها فيزيکدانها را سر کار گذاشتهاند.