هیچ خیال ندارم افتتاح وبلاگ عباس عبدی را همراه با دوستان جشن بگیرم، در حقیقت به اعتقاد من هزینه و ضرر وبلاگ داشتن عباس عبدی بسیار بیشتر از نفع آن است. البته طبعاً کسی حق ندارد برای جناب عبدی تعیین تکلیف کند که بنویسد یا ننویسد ولی حداقل میشود موافق یا مخالف این حرکت بود. عباس عبدی بابت بیان صریح و تند اعتقاداتش کم هزینه نداده است. در حقیقت اینجا بحث شخص عباس عبدی نیست، بحث هزینههایی است کل اصلاحطلبان به دلیل تندروی دوستانشان پرداخت کردهاند، روزنامههایشان تعطیل شد، به زندان افتادند، از قدرت اخراج شدند.
مهمترین کارکرد وبلاگستان از دید من نقشی است که به عنوان یک محیط اجتماعی بازی میکند، چیزی در حدود یک «حوزهی خارجی»، چیزی بین دولت و ملت، بین کار و خانه. در جامعه تقریباً چنین «حوزه»هایی نداریم، شاید حداکثر دانشگاهها. این یک دستاورد مهم است، خاکریزی است که در راه رسیدن به جامعه مدنی فتح شده است، حیف است راحت از دست برود.
ترسم از این است که آقایان با وبلاگنویسی چنان حساسیتی ایجاد کنند که حکومتیان تصمیم بگیرند همین وبلاگستان بیرمق را تعطیل کنند. از لحاظ فنی هیچ کار مشکلی نیست، در مقابل هیچکاری نمیشود کرد. نمیشود رفت در خیابان شعار داد «سانسور نکنید». به فرض هم فریادمان به گوش فلک رسید. میگویند «مگر قبلاً سانسور نبود؟ حرف تازه بزنید.» ایجاد خفقان در وبلاگستان کار سختی نیست، هزینهی زیادی هم ندارد، مگر وبلاگستان مسأله چند نفر در این کشور است؟
امثال آقای عبدی و گنجی تریبون کم ندارند. بروند در روزنامهها بنویسند، وبسایت خبری راه بیاندازند، سخنرانی کنند، مجله منتشر کنند، در خیابان با مردم حرف بزنند. وبلاگستان را برای اهلش بگذارند. حداقل اینجا بگذارند حرکت سیاسی آرامآرام پیش برود. در وبلاگستان دیواری نیست که بالا بروید تا هیجانتان فروکش کند.
در ببلاگ نیوز لینک داده شد
با تشکر
کف میزنم، خرسند میشوم: وحدتمیکنم.
بنده نه معتقد به وجود حركتي هستم در بلاگستان ، كند و تندش بماند و نه آمدن عبدي به بلاگستان را ريشه احتمالي برخوردي قويتر با اينجا مي دانم ، ولي از حساسيت و اهميتي كه براي وبلاگ داريد خرسندم و هر روز به شوق ماجراهاي ماهي تابه اي خدمت ميرسم ، پاينده باشي ، ميرزا.
به گمانم ساده انگاری می فرمایید. قدرت هر رسانه در برد آن است و هرچه برد بیشتر باشد، قدرت بالاتر و حساسیت برانگیزتر هم خواهد بود و بیشتر شامل تیغ سانسور. تا روزی که برد وبلاگستان کم است و حوزه ای است کوچک کسی کار جدی با آن ندارد. بیشتر به یک محفل می مانند تا مدیوم. اما به مرور زمان که این برد بیشتر می شود و برود بسوی رسانه بودن؛ تاثیرگذاری آن بیشتر می شود و حساسیت ها هم افزایش می یابد. این گنجی و عبدی نیستند که مستقیما به سانسور وبلاگستان می انجامند بلکه افزایش خوانندگان این مدیوم است (هر چند عبدی و گنجی غیر مستقیم کمک کنند.) اگر شما مایلی وبلاگستان همان محفل کوچک بماند حرفی نیست. اما اگر قرار است تاثیرگذار باشد، برد آن باید افزایش پیدا کند و به ناچار مواجه با سانسور.
من برخلافات فکر نمیکنم وبلاگستان ضعیف باشد. مقایسهاش با ارتش و رادیو و تلویزیون یا چیزهایی دیگر دقیق نیست. باید دید حوزهاش کجاست و تاثیرش چه است. به نظر من تاثیرش همین امروز هم کم نبوده. اینکه تاثیرش خیلی راحت مشاهده نمیشود دلیل این نیست که بیتاثیر است.
در ضمن باز هم اعتقاد ندارم که سانسور وبلاگها آسان باشد مگر اینکه بخواهند کلا اینترنت را تعطیل کنند. میتوانند؟ نمیتوانند!
اما برخلاف این دو نظر مخالف با نظرت در مورد وبلاگ عبدی موافقام: من هم جشن نمیگیرم. در واقع خوشحال نمیشوم وقتی این مرد اینگونه با نخوت وارد فضای وبلاگستان میشود به طوری که میگوید لینک ندهید، مرا نخوانید، فعلا نقابام را نزدهام و غیره! راستاش وجودش فایدهای در این فضا فایدهای برای ما مردم عادی ندارد. جدا از این من همچنان فکر میکنم هزینههایی که او به ملت ما تحمیل کرد بیش از این حرفها است: پروندهاش پاک نیست!
اولا چرا اين لينك چرا باز نميشه؟
ثانيا منم با هستي موافقم ...تا كي ميتونيد به ساز حكومت باشيد اگه اينجور باشه كه اصلا وجود وبلاگ بي معنيه! يه سري وبلاگ منفعل كه از ترس برخورد, فقط از گل و بلبل و شهرهاي فرنگ مطلب مي نويسند !
موافقم . کاملا .
جناب پیکوفسکی آرام بهتر است شما همین طور آرام آرام کارتان را ادامه دهید . از ماهی تابه ی خانه تان بنویسید و از کاشی زیبایتان نستالژی شوید و هر چند وقت باری نظریه ای صادر کنید .
جمع با شما همان طوریست که شما خواهید بود . دیگران هم می توانند بتازند بر ارتشی که نمی تازد . خیالی نیست این رسم ایرانیان است.
---------------
میرزا: گمانم ماهیتابه ربط چندانی به نظرات سیاسی ندارد. خلط مبحث هم رسم ملی است؟