آقای قاضی اصلاً این طور که شما میفرمایید نیست. من آدم سربهزیری هستم، آزارم به مورچه نمیرسد، حتی اگر گربهها میترسم. اصلاً به قیافهی من میآید سه نفر کشته باشم؟ آقای قاضی من اصلاً این سه نفری که شما میفرمایید نمیشناختم، خدا رحمتشان کند لابد آدمهای خوبی بودند. من برای چی بروم اینها را بکشم؟ من دیروز کمک کردم یک پیرمردی از خیابان بگذرد، پریروز هم رفتم بانک جریمه هفت هزار تومانیم را پرداختم. آقای قاضی من آدم درستی هستم، باور بفرمایید آقای قاضی. راستی آقای قاضی سه نفر نبودند، چهار تا بودند.
آدم درستي بود باور كردم!!!!راستي اون نفر چهارم هم ميشناسم يا من راست انديش !!!! بودم يا خود راستگويش.
اوه چقدر باحال تمومش کردی.
یاد خفاش شب اقتادم!
سلام.
تمبر، گوياي فرهنگ و تمدن هر جامعه اي مي باشد. به نحوي قادر به معرفي ميراث تاريخي و فرهنگي كشورها در سطح بين المللي است.
با وبلاگ تمبرهای جهان پذیرای مقدم و نظراتتان هستم.
يكم ديگه صبر ميكرد به غارت و تجاوز هم اعتراف ميكرد....
سلام
نوشته هاي ديشب و امروزت عجيب بودحال و هواي قبل را نداشت.
آدم به اين گوشكوبي نوبره والا .
ديگه از اين بدتر نميشد. اگه يكي از مقتولين رو بلند ميكردي و ازش شهادت ميگفرتي كه نه بابا چهار تا بوديم و اين خودش بود ضربه و داستن حسابي بودنش در ميومد تا اينقدر ساده انگارانه يا بلكه هم بدتر!