لحظاتی هستند که منحنی زندگی میشکند، به یکباره تصمیم میگیرد به سویی دیگر برود. چندان نظرتان را نمیپرسید، گستاخانه میگوید بنشین و ببین. آنوقت شیر یا خط میاندازد و راه جدید خودش را انتخاب میکند.
از لحظات متنفرم.
و خودتم لبخند ميزني و ادامه ميدي...به همين سادگي
شير يا خط ! در هر دو مورد ممنون
كليت زندگي را كه همين لحظات تشكيل مي دهند/شايد منظورت نقاط عطف خودسر است ؟/چه پيچاندمش/اصلاَ همان كه خودت گفتي .
تمام لحظات خط خطي اند.تو شير ميدان باش:)
تاب بياور ميرزا جان! اين لحظات لعنتي هزارتا خاصيت مزخرف داشته باشند يك خاصيت خوب هم دارند كه بالاخره مي گذرند.
يه ديقه بيا كنار ...بزار خودش بره جلو...لحظه تصميم بگيره...اونقدرا هم بد نيست...
قرار نيست كه هميشه آدم خودش همه چي ببره جلو...
مستقل از وضعيت منحنی...