اگر بیعدالتی وجود نداشت عدالت ناشناخته باقی میماند.
مراکلیتوس
اين يارو مال قرن چندمه ميرزا؟ خيلي توپ گفته، ولي فكر كنم فقط به ذهنش رسيده باشه. یه سرزمینی هست به اسم سرزمین ناشناخته ها، آخرین خبرها حاکی از اینه که عادل های دنیا جمع شدن توش و دارن سر خودشون رو شیره می مالن. چیزی توی مایه های « همه ی عادل های دنیا متحد شوید. »
لازم نیست همه چیز شناخته شود. آیا ما بهای بیعدالتی را به خاطر شناختن آن میپردازیم؟ چه خوب میشد که آن را درک نمیکردیم و در عوض این همه مصیبت را نداشتیم... اما مسلم است که من هم حرف مفت کم نمیزنم... همهی این مسائل حاصل روند تکاملی هستند و گریزی از آن نیست اما سوار کردن چنین جملهی احمقانهای برای این موضوع حماقت محض را میطلبد
عدالت هنوز هم ناشناخته باقی مونده، آیا این یعنی اینکه بیعدالتی ووجود ندارد؟
آره دیگه.... این زندگی و همه چی عین عدالته - یه نمونه از بیعدالتی هارو مثال بزن؟ دیدی نمی تونی!!! باختی.. و این عین عدالته
«به سلامتی ِ هر چی نامرده...»
سهروردي هم يه همچين چرت پرتايي داره. بهش مي گه برهان اشرف. الان داشتم مي خوندم ... عققق
تنها كس شعر هراكليت به گمان ام همين باشد.
میتوانی بیشتر توضیح بدهی؟
---------------
میرزا: فرض کن کسی نه به دنبال عدالت که به دنبال بیعدالتی باشد. چه توجیهی بهتر از این؟ بیعدالتی تعریف کنندهی عدالت است. در حالت کلیتر شیطان روشنکنندهی مفهوم نیکی است، شیطان برتر است چون تعریفکننده است نه تعریف شونده. شیطان قابل ستایش است. البته بحثش کمی طولانی است و کمی بر میگردد به دیگر تعریفها.
يه چيزي عين خوره داره مخ من و گاز مي زنه ! چه جور هر روز مي نويسي ؟ و هر روزم واقعا خوب مي نويسي ! يه جور كه ارزش باز خوندن دارن ! البته من متوجه كلكي كه مي زني هستم اما خودم با اين كلك هم نمي تونستم !!! هه هه :)
این جمله که یک بیت هم اطلاعا ندارد.
بگذار من تلاشام را بکنم: اگر حرف مفت وجود نداشت، مراکلیتوس هم ناشناخته میماند!
----------------
میرزا: از قضا دارد، میتواند توجیهی باشد برای وجود بیعدالتی، بهخصوص اگر خیلی به نیکی علاقمند نباشی.