یک بوسه،
تا فراموش کنی که هستی، که بودی،
تا آرزو کنی ای کاش زمان می‌ایستاد.
افسوس امشب میخانه‌ای نبود،
که تا صبح با گیلاس‌های نیمه‌پر لحظات را مرور کنم.


نظرات:

آخر مرد نميداني مگر كين مرور، خود درد است و درمانش مرور.


........يك خاطره....شايد دور....شايد نزديك.....شايد تكرار ناشدني


فیلمفارسی؟! بعد نگی منظورم گیلاس بود!


از وبلاگت خوشمان امد!!

يه جوراييه...صادقانه و ناز..

هميشه ميام اينجا...موفق باشي


لينكوندمتان قربان!!!!


كجايي هستي؟؟ چي كاره يي؟؟

چقدر اين نوشته ها به نوشته هاي دوست جون گيتاريستم شبيه!!!!!!!!!

دختري يا پسر؟؟


سلام ميرزا
اغور بخير
تبادل لينك ميكني آ ميرزا؟
شمام لينك نكني ما خاك پاتيم لينكت كه ميكنيم هيچ دعاتم ميكنيم

يا حق


مرور لحظات گاه به ديوانگي ميرسه........


اينجا كه نمي ايم دلم برايت تنگ مي شود. مي آيم هم ..... تازگي ها دلتنگ تر مي شوم.


این اواخر شوريدگي سر كرده اي ميرزا جان. مبارك است!



صفحه‌ی اول