حدود دو سال قبل شرق عکسی چاپ کرد که بسیار تحت تاثیرم قرار داد. بریدم زدمش به دیوار. هنوز هم می‌ایستم نگاهش می‌کنم، برایم تجلی ترس و نفرت است. به‌تدریج عکس‌هایی که دوست داشتم را می‌بریدم و روی همان دیوار می‌زدم. مدتی بعد تبدیل شد به یک نوع سرگرمی برایم. وقت می‌گذاشتم عکس‌ها را انتخاب می‌کردم، مرتب می‌بریدم و با حوصله هر کدام را با چهار سوزن ته‌گرد به دیوار می‌زدم. یکی دو هفته قبل دیوار پر شد. گمانم حدود سیصد و پنجاه عکس باید باشند و حدود دو نیم بسته سوزن ته گرد. حالا سخت‌گیرتر شده‌ام و اگر عکسی بسیار توجه‌ام را جلب کند با یکی از عکس‌های روی دیوار عوضش می‌کنم. نتیجه یک کاغد دیواری صد تکه است و حدود دو متر روزنامه شرق تلنبار شده بالای بخچالم.
هر وقت حوصله‌ام سر می‌رود می‌روم روبروی دیوار می‌ایستم عکس‌ها را تماشا می‌کنم. کم پیش نمی‌آید عکسی را کشف می‌کنم و ابداً به یاد نمی‌آورم قبلاً دیده باشمش. جالب اینکه از بین آدم‌هایی که به این خانه آمده‌اند و رفته‌اند شاید حداکثر سه چهار نفر بیشتر از پانزده ثانیه مقابل دیوار ایستاده‌اند.
یک بار باید حوصله کنم آمارگیری کنم ببینم بیشتر چه نوع عکس‌هایی روی دیوارند.

دم‌نوشت بی‌ربط: تغییراتی در قالب داده‌ام. اگر ستون سمت راست را نمی‌بینید لطف کرده یک عدد Ctrl+F5 بزنید.


نظرات:

کار قشنگی کردی. یه جور کلکسیون/.
من از اینا توی هاردم زیاد دارم. کلکسیون عکس برای وقت‌هایی که دلم می‌گیرد


عاشق ديوارهايي با اين حجم عكس هستم. بسيار زيباست.


پیشنهاد می کنم این دفعه تو نمایشگاه conceptual art شرکت کنین.


براي نوشته ها ، چنين چيزي درست كرده ام . به خط خودم مي نويسم شان ،،، روي كاغذ هايي بدون خط ..........


چراغ قرمزت چون وا سر آيو...


سلام. از اونجايي كه فكر مي كنم به قالب وبلاگ تون حساسين مي خوام بگم كه حداقل دو روزه برايمن قالبتون درست بالا نمياد يعني قسمت لينكدوني و... ميره پايين همه مطالب! البته شايد مشكل از كامپيوتر من باشه ولي گفتم خبر داده باشم!
راستي بابت نمايشگاه عكستون تبريك مي گم گرچه خودم جملات رو ترجيح مي دم ولي واقعا جالبه... موفق باشيد


خوب جناب میرزا وقت تعیین کنید جهت بازدید این همه ذوق و زیبایی....چینش هنرمندانه تصاویر بسی قابلیت ها می طلبد....


رو ديواري شو نديده بودم!


آدم است خوب
وسوسه مي شود براي ديدن
حسوديم مي شود هميشه به چنين ديوارهايي
one hour photo
ديده ايد ؟

-----------------
میرزا: گمانم منظورتان فیلمش است. متاسفانه ندیده‌ام.


سوال من اينه كه چه طور سوزن ته گرد نازك با اون طول رو اين طور فرت و فرت تا ته مي كنين تو ديوار؟ من كه نتونستم.

--------------
میرزا: جواب این است که کی گفت سوزان را تا ته بکنید داخل دیوار. همان قدر که بایستد.


سلام . راستش کار جالببه ولي فکر کنم من اگه بودم سرسام مي گرفتم . به هر حال به اين همه حوصله تبريک مي گم.


جناب پیکوفسکی، این جور وقتها معمولن به دنبال آن عکس تجلی ترس و نفرت، باید در میانه گشت؟!

------------
میرزا: به آن عکس اوایل متن لینک داده‌ام.


ببينم همينطوري نديده ديوارت چند؟ (-:


بسیار جالبه! امیدوارم که همیشه دیوارت پر عکس باشد.


چطوري تميزشون مي كني آيا؟


احتمالا من خیلی بی ذوقم چون الان دارم فکر می کنم وقتی بخوای نقل مکان کنی و این عکسها رو بکنی دیوار چه شکلی شده ... کار جالبیه اما من گمونم تو همچین اتاقی با این حجم تحریک حسی بینایی نمی تونستم راحت فکر کنم ...


خيلي دوست دارم اين ديوار رو ببينم....(نه كه بگم دعوتم كن خونتون ها!!!نع!!)...اگه ميشه يه عكس كامل تر از ش بذارين...ممنون///


من خيلي دوستشون دارم


جناب آقاي پيكوفسكي با صفا؛ ما رو كه به خاطر داريد؟ اميدوارم!... نگيد كه اون عكس مستر پرزيدنتمون رو از عمد اون وسط نذاشتيد!... خب. الان هم كه در مملكتي هستيد نزديك مملكت مامان اينجانب. سفر خوش بگذره حسابي. فكر كنم خانوادگي خوب اهل ريسك باشيد!



صفحه‌ی اول