باور خدا همانقدر مضحک است که کتمانش.
اما قبول كن كتمانش يه جورايي مضحك تره. مگه نه؟
چند ماه قبل دقيقاً با همين موضوع مطلبي نوشته ام، شايد خوانده باشي اش!
http://bikhod.blogspot.com/2006/02/blog-post.html
----------------
میرزا: نخوانده بودم. جالب بود.
اما باور خدای دینی مضحکترین مضحکهاست!
سلام میرزا جان. فکر نکنم خیلی باورهای انسانی تونسته باشن تاثیری روی حقایق هستی گذاشته باشن! فقط خود آدمان که فکر میکنن انقدر مهمن که باید در مورد همه چیز نظر بدن...از جمله خودم!
بهرحال از ایده هایی که مطرح میکنی در قالب این جملات کوتاه لذت میبرم و مخم یه کم فعال میشه! مرسی...
موافقم .
نه چندان!
وجود خدا را فقط با نگاه كردن به آسمان مي شه حس كرد. بهترين راه كتمانش هم استفاده از اثبات عقليه تا باور كنيم نبودنش را.
اين جمله هزار بار از ذهنم گذشته بود.قويا جي جي موافقم.
می بخشی میرزا جان، « باور » چطور چیزی ست؟ می شود باهاش یک پانتومیم بیست دقیقه ای اکران کرد؟!
درسته!موافقم!من هم طرفدار لاادريگري هستم.
ترجيح میدهم خدا باشد.
راستش من نه خيلي باهوشم و نه به اندازه كافي منورالفكر, به همين علت برام راحت تره كه به خدا اونم از نوع ديني اش اعتقاد داشته باشم.
معذرت.
اون كئ خيلي وقتئ فوت شرئ
به این می گن حرف حساب!