به کسانی که مدت‌ها در بن‌بست گیر می‌کردند می‌خندیدم، دیگر نمی‌خندم.


نظرات:

بن بست اول:
خندیدن قدغن...


من برعكس. اول ها واسه اونايي كه توي بن بست بودن دلم ميسوخت و گريه مي كردم. اما حالا به اونايي كه توي بن بست گير ميافتن و نمي تونن يا نمي خوان بيان بيرون خنده ام مي گيره.


نكنه ميرزا افتادي خودت تو بن بست؟


>
>

حافظ

مجلس با شکوهی پیداست که میان آن تخت جواهر نگاری گذاشته شده ،روی آن خالق اف به شکل پیرمرد لهیده با ریش بلند و موهای سفید ،لباس گشاد جواهر دوزی پوشیده،عینک کلفت به چشم زده و به متکای جواهر نگاری یله داده است.......

[گل]


قربان! تا دیر نشده است دور بزنید.

------------------
میرزا: از هر دو طرف بن بست است.


میرزا جان. کامنتاییکه برات میذارن خودش یه دنیاس. حال میکنم که یه خط مینویسی و یه عالمه مخ رو می آشوبی!
درضمن فکر کنم اگه یه بار رنج بکشی دیگه هر جا هر نوعی از رنج رو ببینی میتونی بفهمیش و بهش نخندی. ولی خودمونیم. خنده خیلی حال میده. نه به دیگران. به موقعیتها.


ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری! بگذر. ... کوچه بن‌بست است.


معتقدم كه يه چيزايي خيلي ظريفتر از انتخاب خود آدم روي اين انرژيه تاثير ميذاره. چون تو با ذهنت و منطقت انتخابهاي زندگيتو ميكني و ميسازيش ولي انرژي وجودت مال يه حوزه ي ديگه اس. اين اونو كاور ميكنه ولي اون اينو نه!!!! شايدم اشتباه ميكنم. نميدونم...


اگر بدانی که قضیه کاملا از قانون « اگر و تنها اگر » پیروی می کرده، باز هم می خندی میرزا.


بعضي وقتا بعضي ها به بعضي نتيجه هايي مي رسند كه جاي تفكر دارد . ميرزا ها ، ريزگول ها ، اسکل ها ! همه !! اما اين كه اين نتايج را بشود از لحوظ (جمع مكصر! لحاظ) علمي اثبات كرد مساله ايست كه بايد زير ذره بين قرار بگيرد تا مساله روشن گردد !
حال اينكه منظورمان را اينجا خواهيم رسانيندد! كه گهي زين به پشت و گهي پشت به زين !!! يكي از همان مسائلي است كه بارها در گذشته مورد بررسي قرار گرفته و از لحوظ! علمي ثابت گرديديداننديده !


مي بخشيدمان كه دوتا شد ! :)
از دست اين دايال آپ !


فكر كنم كوچه كوچه تو نيست. وقتي توي كوچه خودت افتادي مي بيني كه ......... يا شايد داراي با خودت لجبازي ميكني يا داراي به واسطه يك مشت توهم (مثل دين و وجدان) كوچه را واسه خودت بن بست مي كني. ميرزا اگر كوچه كوچه تو باشه بن بستش هم حال ميده چون خودت ميداني واقعا بن بست نيست!!!!


قربان! ‌پس لازم شد بال درآورید :) اما همیشه راه فراری وجود دارد.


بلاتشبیه یاد دسته عزاداری ترکها افتادم!


چرا نمی خندی مگه خودت توی بن بست گیرکردی؟
:-/



صفحه‌ی اول