گلشیفته فراهانی در «میم مثل مادر» واقعاً زیبا بازی کرده است، بازیش در تکتک صحنهها به دل مینشیند و چنان رنگی دارد که خوشحال میشوم قرار است ده بیست سال روی پرده سینما تماشایش کنم. ولی با وجود این در سه چهار سال اخیر فیلمی به مزخرفی و چرندی میم مثل مادر ندیدهام. یک بازی عالی و یک تراژدی سوزناک را با فیلمنامه پراشکال، کاراکترهایی که بدون هدف آوارهاند، موسیقی متن کلیشهای، متافیزیک زورکی و در نهایت یک فیلم سانتیمانتال مسخره خراب کردهاند. تازه این حضرت کارگردان فیلم را از جشن سینما کشیده بود کنار چون فهمیده بود جایزه اصلی را نمیبرد! عموماً من فیلم یا کتاب معرفی میکنم که ملت بروند ببینند و بخوانند ولی این یکی را تاکید میکنم که نروید و وقتتان را تلف نکنید. چهار پنج ساعت از پایان فیلم گذشته است اما هنوز عصبانی هستم.
دمنوشت: البته باید ذکر شود حرفهای سه نفر از پنج نفری که رفتیم سینما در تضاد کامل با نظر من بود.
ببین اون دفه کلی زر زدم که بیا و داستان من رو بخون و از این چیزا و هیچ اتفاقی نیفتاد. نه نمی دونم یعنی. پس این دفه یه داستان هست که می تونی اصلن نخونیش. حتا می تونی احتمالن هم نخونیش. آره این نسبیت کلاس ش بیشتره. در مورد فیلم هم دیر گفتی. خوب باشی. با سلام...
من هم بیست ده دقیقه بعد از شروع فیلم از سالن خارج شدم. حوصله این تراژدیهای رقیق که به زور چیزهایی را به چیزهایی دیگر می خواهند بچسبانند و از عواطف انسانی مردم خرج می کنند ندارم.
آقا نظر ِ من هم دقیقا همین بود که گفتی. حالا شدیم چند نفر؟
منم با نظرت موافقم. آخه ملاقلي پور هم شد فوتبال!!!
يعني كاملن موافقما! بازي گلشيفته نبود فيلم يه ملودرام بي مايه بيشتر نبود
آخرش كه پدره آمد توي سالن شما را ياد سلطان قلبهاي فقيد نيانداخت؟
به نظرم ملاقلي پور هم دارد به درد امثال كيميايي دچار مي شود. اين وسوسه كارگردان مولف بودن هم وسوسه خانمان براندازي است!
راستش با نظر شما كه مخالفم چون اين فيلم رو خيلي دوست داشتم....(نظرم هم براي خودم و فقط براي خودم ارزش داره!) اما بايد بگم كه سانتيمانتال بودن فيلم ايراد عمده اي نيست به خدا....خود ملاقلي پور بدبخت هم بارها گفته كه فيلمش رو براساس احساساتش ميسازه و فيلمهاش حسي اند......
اما در مورد بازي هاش كه صددرصد موافقم....همه بازي ها عالي بودند
در اين كه فيلم نامه و شخصيت ژردازي ها اشكالات وا ضح داشت حرفي نيست....شخصيت ژدر سهيل خان وژرداخت بي منطق و سطحي به عشقشان....شخصيت گلشيفته هم در جايي از كوه قوي تر در جايي از پشه ضعيفتر!خندهدر بود اين رويكرد فيلم هاي ايراني به تلقي زندگي از سرنوشت به صورت سلسله روابط ي معني دار !تلقي باصطلاخ عرفاني از حوادث جالبه...كاري كه كمال تبريزي هم توش متخصصه...حاله اين رويه باعث چه طرز فكري تو اين نسل بحران زده ميشه؟راستي مادر در اين فيلم پير نمي شد!در كل صحنه هاي جنگيدن و صخنه هاي عاطفيه زيبايي فيلم داشت كه نميشه ازون گذشت...
صحنه هاي جنگيدن بر اي زندگي..به خاطر اين همه غلط متاسفم!
با نظرت مخالفم چون فيلم را خيلي دوست داشتم و تصميم دارم چندبار ديگرهم انرا ببينم. حسابي با آن حال کردم و البته گريستم
بسیار فیلم قشنگی بود . من در دو روز متوالی آن را دیدم و هر بار هم حال کردم (ضمن اینکه وقتی آدم فیلم ضعیف را دو بار ببیند دفعه ی دوم تابلو میشه)
خاصيت يک فيلم قوی اين است که بعضیها ناچارند انکارش کنند تا سر پا بمانند.
فقط کسی که هيچ اشتراک عاطفیيی با حافظهی موسيقايی مردم سرزميناش ندارد ممکن است عنوان کليشه را برای موسيقی متن اين فيلم به کار ببرد. فقط يک سانتیمانتال بالفطره میتواند به آوارهگیهای هر روزهی ناگزير اين ملت بگويد بیهدف. فقط کسی که بلندشدن بوی الرحمن را نمیفهمد به اعتقادات اکثريت آدمهايی که در فضایشان نفس میکشد میگويد متافيزيک زورکی.
اينجا هنوز ايران است.
-----------------
میرزا: تمام آنها که گفتی را دوست دارم ولی این فیلم همه را خراب کرده بود، سفال را بدهید دست دیوانه می شکندش و شما افسوس سفال را می خورد.
توضیح برای عموم: آرش یکی از کسانی بود که امشب با هم سینما بودیم و مشخص است چقدر با من مخالف بود.