تازه هایلایت کرده است، روپوشش سیاهش دور یقه طرحی از ترمه دارد و روسریش هم طوسی است باز با طرحهای ترمه. آرایش بسیار ملایمی دارد. نگاهش نگران است. هر چند ثانیه یکبار موهای پسرش را میبوسد که هاج و واج اطراف را نگاه میکند. کاپشن و شلوارش کرم هستند و پیراهنش نیلی و کفشهای رنگارنگ. دختر آشفته است، انگار نمیداند آن عطسههای ریزه میزه نشانه چه میتوانند باشند. با دکمههای کاپشن پسرش بازی میکند. چند بار پشت سر هم تشکر میکند که نوبتم را بهشان دادهام و خودم را چهار نفر عقب انداختهام. وقتی میروند تو پسربچه شروع میکند به گریه و صدای دکتر را میشنوم که میگوید آرام باش کوچولو.