پروفسور برگشت روی تخته اثبات را شروع کند نوشت «بدیهی است...» که یک لحظه به شک افتاد واقعاً بدیهی است؟ گفت «یک لحظه من را ببخشید» از کلاس بیرون رفت نیم ساعت بعد برگشت قاطعانه روی تخته نوشت «بدیهی است...»
دمنوشت: این را امشب آرش برایم تعریف کرد. نمیدانیم جدی است یا شوخی، هر چه هست بامزهست.
کامنت امین هم جالب است: «وقتی میگويند در سطح حسابان (Calculus) چيزی بديهی است، آن چيز در سطح آناليز حقيقی کلی سوآل در موردش هست و در سطح توپولوژی فقط يک حالت خاص هست و در سطح نظريهی مجموعهها اصلاً امکانپذير نيست!»
هميشه تو رياضي مشكل ما اثبات بديهياته
مثلا اثبات اينكه يك بزرگتر از صفره خيلي سخته و كلي بايد چيز قبلش بگيم و نتيجه بگيريم كه پس يك بيشتر از صفره
كلا اگه بديهيات واقعا بديهي باشن همه چيز حله
جدی يا شوخی، باريکلا به پروفسور. خيلی چيزها رو بديهی ميدونيم که بديهی که نيستند هيچ، حتی واقعيت هم ندارند.
دست شما درد نکنه که بالأخره کامنتدونی گذاشتی. يک عمر حرف بيخ گلومون گير کرده بود (صدالبته حالا که کامنتدونی هست هيچکدوم يادم نمياد).
اين روزها بديهيات هم چاره’ كار ما نيست...
ميرزا جان سلام...منم ميخواستم بگم دم پرفسوره گرم...آدم باحاليه... كه ديدم پانته آ هم همينو كم و بيش گفته و خلاصه هم ذوق زده شدم هم فيسسسي بادم خوابيد!!!
ای کاش قانون های بدیهی کمی بدیهه گویی می داشتند... آن وقت هیچ چیز بدیهی نبود...
اگه يهو اون بديهيه نا بديهي مي شد جالب مي شد !
مي گن انستين بوده آره؟
كامنت امينم جالبه .. دنيا هم لايه لا يستا !مثه پياز يا كيك يا ...
قصه ی مضحک سنگ
اي برادر! چه نيازي بود به تفصيلات؟ از قديم و نديم گفتن كه هر چيزي "بستگي داره" معلومه كه همه چيز نسبي هستن, حتي همين نسبي بودن.
ای بابا!استادو دانشکده و فنی مهندسی چیه!؟اونی که اینکارو کرده دکارت بوده.وقتی غولی مثل دکارت شک میکنه ما چطور آخه انواع خزعبلات رو به چشم به هم زدنی میپذیریم؟آقاجان کمی مشکوک باشید!
رياضیدانهايی که من شناختهام همهشان همين قرص «بديهی است» يا
It's trivial
خورده بودند. احتمالاً کمی اشکال از ضعف تدريسشان باشد. ولی اين يکی خيلی شاهکار بوده.
البته يک چيز هم هست: مثلاً وقتی میگويند در سطح حسابان (Calculus) چيزی بديهی است، آن چيز در سطح آناليز حقيقی کلی سوآل در موردش هست و در سطح توپولوژی فقط يک حالت خاص هست و در سطح نظريهی مجموعهها اصلاً امکانپذير نيست! بنابراين ممکن است استاد مورد نظر آن نيمساعت بيرون رفته تا ببيند آيا بالاخره در همان سطح دانشجويان (احتمالاً فنی - مهندسی) که بهشان تدريس میکرده آن چيز بديهی است يآ نه.