زیر باران آفتاب میگیرم.
اتفاقا ياد يه فيلم دوران بچگي و يك جك كه مي خواست شب بره خورشيدو بدزده كه نسوزه افتادم
من زیر باران زندگی میکنم.
در اين حد؟ فكر ميكردم مشاعرتبراي مدتي مشكل دار بشه اما نه در اين حد
داریم می رویم یک جایی که عرب مشغول نی انداختن است میرزاجان! گفته بودیم که چراغ آن کامنت دانی را روشن نگه دارید!
ما كه بارون نداريم زيرش آفتاب بگيريم! به جاش زير آفتاب بارون ميگيريم... اونم چه باروني، بارون كويري...
آفتاب باراني اصليت ندارد
برو در باران بهار بگير و پاييز
جساراتن زير آفتاب، دوش نگيريد جاي بسي تقدير دارد.
زیر آفتاب چه خواهی کرد پس میرزا؟