بالای ابرها هیچ‌خبری نیست. یک مزرعه بزرگ پنبه‌ی بی‌صاحب و بی‌جنب و جوش. نه پرنده‌ای، نه تراکتوری. این هواپیما‌ها هم نباشند کامل سوت و کور می‌شود. واقعاً آن بالا ملت چه می‌کنند که حوصله‌شان از دست این همه پنبه و سکوت سر نرود؟


نظرات:

همون كاري كه ما داريم اين پايين ميكنيم تا از اين همه شلوغي دلزده نشيم!


هيچ خبري نيست و تنها موجود به ظاهر زنده اون بالا يه خداي پير و فكسني هست كه چند سال يه بار بيدار ميشه و ميره براي قضاي حاجت


آن بالا آدم‌ها خيلي خيلي گنده‌اند و قصر دارند و چنگي که حرف مي‌زند و مرغي که تخم طلا مي‌گذارد.



آن بالا براي ما بالا ست.براي ما كه اين پايينييم.براي ما كه به آن بالا مي خواهيم يا مجبوريم يا عادت داريم فكر كنيم آن بالا براي ما منكران و مومنان بالاست قبل مرگ بالا و پاييني وجود ندارد.بالا را ما مي سازيم يا خرابش مي كنيم ...


كلي تا مرسي!


برف بازي احتمالا


نه!از این خوشم نیومد...
من همیشه رویام بوده که رو ابرا بالا پایین بپرم و باهاشون اینور اونور برم.


اونجا كه حوصله آدم سر نميره اخوي. اونجا هي ميشينن پنبه آدمارو ميزنن, بعي وقتها هم پنبه ها رو ميريسن و بعدش رشته ها رو دوباره پنبه ميكنن.
اگه باور نداري بيا برو ببين.


خيلي كارا



صفحه‌ی اول