احساسی نداشت، انگار که سنگ است. چنان به مأموری که نقاب را دور گردنش می‌بست نگاه می‌کرد انگار منشی مخصوصش است که مثل هر روز صبح کت شلوار را به تنش می‌کند. لحظه‌ی آخر دلش لرزید، از ترس مرگی که تحمیل شده بود؛ و این عدالت است. چیزکی فریاد زد و مرد.


نظرات:

مگر پس از دیدن آن همه ماجرا احساسی هم باقی می ماند. مرگ چیز سختی نیست. من فکر نمی کنم که حتی ترسی هم داشت.


و اين عدالت نبود


باورت ميشه لحظه اخر به عنوان اخرين كلام گفته كه عليه ايران متحد شويد ؟


فقط مي‌خواست زودتر بفهمد، حسی که میلیون‌ها آدم، از دست او نوشیدند، چه مزه‌ایست. آنها، برای تنوع می‌میرند.


موفق الرباعی، مشاور امنیت ملی عراق، می گه نشانه ای از تاسف در چهره صدام دیده نمی شد ولی او بسیار، بسیار، بسیار، بسیار شکسته شده بود. (شاید هم 5 تا بسیار گفته بود.)


و عدالت ستم معتدلی ست...
عدالتی وجود نداره... هیچ وقت وجود نداشته.. من با کشتن هر آدمی مخالف ام... هر کی هر جور دلش می خواد فکر کنه...


جمهور نوشته بود: ديکتاتور مي‌ميرد، ديکتاتوري چه؟


جالب بود كه يكي از آن طرف دنيا مي پرسيد: “ جشن گرفتيد؟ ” بعد بحث سياسي بالا گرفت كه ما نمي خواستيم بجنگيم و آنها تحميل كردند و از اين مزخرفات ....
باور كنيم كه او صدام بود يا هنوز جايي همين حوالي بساط آب نمك به پا كرده اند ميرزا؟!

بگذريم، كسي كه با استالين و هيتلر بكنندش در يك بوق و به خورد من و شما دهند تا صبح تا شب يك روز عزيزمان را مبهوت بنشينيم روبه روي تصاويري كه سي ان ان و بي بي سي پخش مي كنند، لابد آن قدر مهم هست كه با طناب دار خودش ايستاده بميرد!

هنوز هم به چاهي فكر مي كنم كه اين قهرمان را پناه مي داد، همين كسي كه از مرگ نمي ترسيد.


عدالت هم از آن دسته از چيزهايي است كه مثل آزادي آموختني است به گفته مهندس بازرگان و به نقل از وبلاگ خودتان
+
با همه اينها نمي دانم چرا دلم بيشتر از بچه گربه اي كه در باران گير كرده و به ديوار پناه برده باشد برايش مي سوزد


حق باري تعالي برای اجرای عدالت کسی بهتر از آمریکایی ها پیدا نکرد؟

---------------
میرزا: می‌شود در مورد اینکه عدالت چی هست بحث کرد و اینکه آیا اهمیت دارد توسط چه کسی اجرا می‌شود یا نه.


سلام مختصر و مفيد ولي عميق در يه جمله بهتر كه مرد !!!!!!!!!!


گفته مرگ بر ايران! در ضمن منشي صدام كت و شلوار تنش مي كرده؟...؟


آره مرد.
ولی ایا واقعن اون باید میمرد؟!
یا او مرد برای اینکه بیشتری زنده بمونن !


من اون لحظه فقط دلم به حال اون بيچاره سوخت كه عجب بد سرنوشتي داشت.



صفحه‌ی اول