خوابآلود است مثل هرروز، چشمهایش از همیشه بیشتر. شاید بهخاطر شببیدار ماندن و طرح کشیدن، خوابآلودی بهش میآید. موها توی صورتش ریختهاند. ناخن اشاره دست چپش شکسته، کوتاه کرده. شالش را ندیدم مرتب کند، لابد نیازی نیست. تستش را میبرد، آخر سر حوصلهاش از کارد و چنگال سر میرود. سمت چپ روی سینهاش سنجاقی طلایی نگینی شبیه زنبور دارد. میخندد. دست میبرد طره مویی را میکشد پشت گوشش، میگویم دختر چرا بردیش عقب.
لحظه هی زیبایت را عشق است میرزا.
bogzar bekhaaam
من از اين خطاب دختر خيلي خوشم مي آيد. قشنگ بود.
شاديت مبارك باد اي عاشق شيدايي!!!!!!!!!!!!!
سلام میرزا می خواستم یه سر بیاین اینجا و در نظر سنجی من درباره اعدام و اینکه ایا بدرد دنیای امروز می خوره برای یه مجازات یا نه ، شرکت کنین و البته اگر تایید شد برام یه تبلیغی هم بکنین با یه لینک کوچولو . نیایی هم ممنونم .
رضا سیدی
عاشقانه ظریفی بود. لذت بردیم.
بلدي بنويسي .آفرين.
خب..بعدش..چي گفت؟