حالا قضیه این است که یک سری مسایل باید مطرح شوند که البته کمی بی‌ربط هستند.
یکم: رفیق شفیق، رضاخان سیدی یک نظرسنجی در باب اعدام دارند، فرمودند تبلیغ کنیم که ملت بروند رای بدهند.
دوم: فوادخان به تنهایی، یک‌تنه، یکه و یالقوز همین‌طور جدی‌جدی یک سری قورباغه طلایی در چهارچوب‌های مختلف اعطا کرده است. از خودمان در بخش مینیمال تقدیر کرده است و در بخش مجلات به هزارتو یک نصفه قورباغه طلایی داده است (آن یکی نصفه‌اش را به زنستان داده)
سوم: پیامی داریم از برای آن جماعتی که نشسته‌اند همه بروند خودشان را ثبت کنند و سامان‌داده شوند: حضرات بروند جلو بوق بزنند.


نظرات:

جريان اين ثبت وبلاگ ها چيه؟
اخه سايت رو ميشه ثبت كرد ولي وبلاگ كه ثبت شده نداره ديگه!
ممكنه كه همه وبالگهاي ثبت شده يه دفعه با هم فيلتر بشه!
رسما!


سرما كه نخوردي؟


از اين مي ترسم كه آدماي وبلاگستان هم مثل سلف خلفشون در جامعه كه مي رن ساعتاي آخر راي گري از ترسشون راي مي دن برن و بدن ( راي ) و خرابكاري كنن


میرزا چه تدبیری جهت نصف نمودن آن تندیس قورباغه ای طلایی اندیشیده اید؟ از کمر بزنیم نصفش کنیم؟ قرینه کاری بفرماییم؟ دست و پا و چشم و کله قورباغه فوق الذکر را بریزیم وسط و به مساوات و عدالت تقسیم نماییم؟ چه کنیم؟:دی

-------------------
میرزا: یک شب پیش ما یک شب پیش شما


بازم سلام میرزا
شما همیشه به من لطف دارید . ممنونم
خان کجا بود برادر ، ما پدر اجدادی رعیت بودیم .
رضا (رعیت ) سیدی



ازين بنر بازيا كنيم؟ مثلاً طرح يك بيلاخ كه خوب ساماندهي شده باشد.


خبر خوش
سری به وبلاگم بزن


سلام ميرزا يك آبگوشت قورباغه بار بگذاريد ما هم در خوشيتان سهيم كنيد . با تبريك ! حقش بود
+
[بوق] [بوق] [بوبوق] [بوووووووووق]



صفحه‌ی اول