چرا در این زمهریر که همهی برگها پایین ریختهاند، چند خرمالو روی درخت از شاخه آویزان ماندهاند؟ دلیل این سرسختی چیست؟
قرمز گرم خرمالو برزمینه سپید برف، زور بی انتهای زندگیست.
کود خوب؟!
قرار نيست وقت افتادن يك عده ، وقت خودنمايي ديگري نباشد يا وقت زندگي يك عده
یه امتحانی بکنین ببینین نقاشی نیستند؟ مثل اون برگه و دختر مریضه
عقده ي توجه
انتظار
میرزای عزیز، این عکس را ببین، تصویری است زیبا از روایت تو و از نگاه هنرمندانه عکاس با ذوق فلیکر:
غذاي گنجشكا هستن . خودشونو برا اوونا نگه داشتن . تو اين زمهرير كه دونه گير نمي ياد . يه چيزي باشه طفلكا بيان نوكي بهش بزنن
دلیلش چیزهایی هستند که میگذرن..
شكم پر ، ميوه انبوه و
جهاد اکبر
خود ماییم خرمالوها میرزا ...که سفت و سخت چسبیده ایم به درخت زندگی و ...
راستی میرزا این اسم وبلاگ را تغییر دادم بس که جماعت گفتند بابا سنگینه این لابیرنت . ما هم گذاشتیم چار دیواری . میبشه زحمتشو بکشین ....یک در دنیا صد در اخرت .
شايد بي انگيزگي. جاذبه هم ديگر جذاب نيست.
اميد... شايد.