آنها همیشه میگویند حق، همیشه میگویند برابری، میگویند زن بودن افتخار ماست نه ننگ ما، آنها حرفهایشان را فریاد میزنند، مینویسند، میخوانند. آنها هر از گاهی دستگیر میشوند، کتک میخورند، روی موکتهای اوین میخوابند، بازجویی میشوند، ناسزا میشنوند. آنها ولی خسته نمیشوند، باز میایستند، باز مینویسند، باز فریاد میزنند، هر بار محکمتر و رساتر.
امضا کنید
زنستان آینه
كاش اينهايي كه مي زنن و فكر مي كنن مي تونن اين فرياد را خفه كنن هم مي فهميدند:
آنها ولی خسته نمیشوند، باز میایستند، ،باز مینویسند، باز فریاد میزنند، هر بار محکمتر و رساتر.
هزار سال از امسال جلو مي افتد و هنوز كسي براي هدفش روي موكت مي خوابد و هنوز كسي براي خودش ، حق اش و ديگرانش ، باز مي ايستد و باز مي نويسد و خسته نمي شود ، شايد قانون ٍ آزادگي جز اين نيست.// اينها را شما هم گفته بودي ، ببخش اگر تكرارشان كردم.//يا حق
تا كجا بايد تاب آورد؟
درد فقط شاید این باشد:ما نشستیم و تماشا کردیم
تا وقتي بقيه تماشاچي باشند كاري از پيش نخواهد رفت
من بهشون ایمان دارم. اونایی که طرف مبارزه شون مردها نیستن! بلکه بی عدالتیه...
ولي نمي داني اين ايستادن ها ‘ اين فرياد زدنها و باز نوشتن ها چقدر سخت است ...
چه خوبه كه آدم باورشو به عدل از دست نده