از ظرافت به لطافت؛ به اشتباه. از ظرافت که کار ذهن است فرود به لطافت که کار دل است. از یاد بردن آن حقیقت که انسان لطافت برنمی‌تابند و لطافت معصوم‌تر از انسان و جهانش. بازگشت به ظرافت همان بازگشت به حقیقت و واقعیت تند و تیز، بدون هیچ پرده و حاجبی که فریب دهد. پوزخندی به بلوک‌های سیمانی و خواندن طنز تلخ حکاکی شده بر آن‌ها و گه‌گاه تک‌مضرابی در ادامه‌شان.


نظرات:

داداش! من لطافت مطافت بيلميرم!
قيافه وبلاگتو درست كن. آخه اين هم شد قالب.
آخه پينگ پنگ هم شد فوتبال؟؟!!!


سلام! لطافت و ظرافت تو متن شما زيبا به نظر مي رسند


كم كم داري بودا مي شي. شايد هم اوشو. كتاب تعليمات بودا براي .... رو كه نخوندي؟؟


چه فونت خوشگلي ميرزا ... ساده و مقدس


بامزه بود. خوش باشيد.


تکان دهنده به معنای کلمه.
ظریف و سخت.


تضادی بین ظرافت و لطافت نمی بینم. از این رو به نظر من از یکی به دیگری نمی توان فرود آمد. همانطور که در نوشته ی قبلت هم اشاره کردم، برای توجیه عقیده ی خویش آن را به حقیقت، واقعیت و یا تقدس ربط می دهی (کاری که پیامبران کردند) که من باز نمی فهمم چگونه از آن مطلب اول و آغازین به چنان نتایجی می رسی. "ساده حقیقی و مقدس است" و "بازگشت به ظرافت بازگشت به حقیقت و واقعیت است" !

--------------
میرزا: من هم تضادی بین ظرافت و لطافت نمی بینم. دو حوزه متفاوت هستند. یک قضیه در مورد این چند پست، من اینجا خیال ندارم چیزی ثابت کنم، که بخاطر ضعف استدلالم مجبور به توجیه شوم. اصلا اینها مسایلی اثباتی نیستند، حداکثر می شود تعریفی ازشان داشت. اینها تعاریف من بودند از چند چیزی که این روزها مشغولشان هستم. همین.



صفحه‌ی اول