کابوسم دندانهای زرد قاضی است.
کابوس من هم چشم های زرد مدیر مدرسهمان است...!!
آقا وبلاگت فوقالعادهس. همیشه سر میزنم.
تصدقتون!
چيزي شده ؟
مرده باد كابوس تو.
کابوسم طاعون واژه هاست بر منبر حقیقت.
كابوس رو هم ميشه قسمت كرد؟اونوقت وحشتش كم ميشه؟
بالا شهر نشيني و شكم پر و جيب پرتر/ بايد هم شرح حال بي خيالي هايت را بنويسي / امثال تو حالم را بهم مي زنند.
به من برخورد!!!
محمد میرازی عزیز
کابوست را محدود نکن
بگذار پرواز کند و کابوس های باقی را هم ببیند.آنوقت شاید از خودش خجالت بکشد.
روحت شاد
حق یارت