در این خاک تا بوده همین بوده، قدرت بوده و قادر، کدام عدالت؟ کدام آزادی؟ که این مردم خبر نداشته باشند حکومت چیست، هر چه دیدند زور بوده و هر وقت یکیشان به قدرت رسیده است همان رویه. بره دیروز گرگ امروز است، هرچند بالاخره روزی باز بره خواهد شد و خواهند دریدش. و تو ناظر بر این توحش. بدون پردهی تمدن، ذات انسان را، توحشش را.
يه جا شنيدم كه تاريخ تكرار ميشه بار اول به صورت تراژدي و بار بعد به صورت كمدي!
الان ما توي قسمت كمدي اش هستيم!
...
بیخودی همه زور می زنن مهربون باشن(تهوع)
وقتي در خبرها ميخوانم كه مردم چند زن را از دست پليس فراري دادند، شك ميكنم كه مگر اين پليس حافظ منافع همان مردم نيست؟؟!!
من هم در همين رابطه نوشتهام. ببينيد:
نمی دانیم! آن کس که نداند و نداند که...
راستی ظلوما جهولا کی بود؟
از بت بزرگ گفتی «حکومت»
هاه!
منو بگو میرزا که فکر می کردم شصت سالو باید داشته باشی . عکاستو که دیدم ، فقط گفتم اه میرزای ما اینه ، چه جوون !
كاري نمي كنم _ يا نمي شود كرد ؟ _ فقط دلم مي گيرد . كاش دست كم نمي گرفت ...
چقدر دلم براي كلمات مي سوزد!!!
غمگين ولي نه نااميد كننده!
چه لوگوي خوش خطي داري.
پيكوفسكي يعني چي؟
حالا مگه شما چند سال زندگي كردي كه تا بوده همين بوده؟ اين قدر كلي نگري نتيجه اش چيزي نيست جز شعار زده گي
--------------
میرزا: چیزی به نام تاریخ وجود دارد، کتابهایی در مورد آن مینویسند که می شود به جای مسخره کردن دیگران خواندشان.
تا یادم نرفته بگویم، چیزی هم به نام حافظه تاریخی وجود دارد که البته ما چندان ازش بهرهای نبردهایم.
از خوندن اين مطلبت ياد درگيري اخير پليس افتادم با اون زن توي ميدون هفت تير !! توحش رو ديگه چطور بايد معني كرد ؟؟
اعترافات نیروی انتظامی در باره ی این واقعه
صحنه ای از میدان هفت تیر که با دوربین موبایل گرفته شده
موزیک ویدئویی در اعتراض به این طرح با صدای ماهور
در ضمن به مطلبتون لینک دادم
خسته نباشید[گل]
برداشت بدبينانه اي دارييييييييي ميرزا.زور براي برقرار ماندن پايه هاي سست است.
چشم هايم را مي بندم كه ناظر نباشم. اما پشت پرده پلكم آتشي برپاست.
مي بيني ميرزا؟ دو ساعت پيش گمان كردم بالاخره خوابيده ام. اما توهمي بيش نبود! آيا مرگ مي تواند برايم آرامشي بياورد و مرا از نظارت اين توحش فراري دهد؟