گوسفند چند لحظه دست از چریدن برمی‌دارد و نگاهم می‌کند. زانو می‌زنم و زل می‌زنیم به چشم‌های هم. هر کدام تلاش داریم بفهمیم از ذهن دیگری چه می‌گذرد.


نظرات:

نه عزیز جان! گوسفند می داند که چیزی برای فهمیدن وجود ندارد اما آدمی این را نمی داند.


چيزي هم فهميديد ؟


ببينم تازگيها چك ميل كردي؟؟


1000 سالي بود به اينجا سر نزده بودم.چرا قالبش عوض شده؟قبلي كه خيلي بهتر بود


مسخ!؟


ميرزا، گوسفندي كه ديدي با دست ميچريد؟! چه بامزه :)


زور نزنین ..نمیشه


چگونه ؟!


از ذهن گوسفند چي ها فميديد ميرزا ؟
از ذهن خودت چه مي گذشت ؟


والا چي بگم؟
گوسفنداي محل ما تو طويله ميشينن و علوفه شان رو بصورت اينترنتي ميخرن.
شما خيلي عقب افتاده ايداااااا!


بعععععع بعععع. چرا علفا اين قدر بي طعم و بو شدن مثل آدما


میرزا جان
سر جدت دست از سر این گوسفند جماعت بردار
به خدا خر فهم شدیم که همه مون گوسفندیم!!!

---------------
میرزا: گوسفند شدن، بودن و ماندن به این سادگی نیست.


سلام

نوشته هاتون خیلی قشنگه. لینک های قشنگی هم در متفرقه دارین. یه مدتی هر روز وبلاگتونو میخوندم انگار هر روز حال من رو بیان میکرد. فونتشم خیلی قشنگه. اینها همه کلا یعنی اضافه شدین به لینک های مورد علاقه . مرسی


احتمالاَ جفتتون چيز خوشمزه اي همديگر رو مي ديدين و در موردش فكر مي كردين!
اون تورو يه كلم پيچ مي ديده و تو اونو يه كباب برگ حسابي از اونائي كه تو رستوران البرز مي شه پيداش كرد...


سلام
و آرام در جمعیت گم میشویم...
با یادداشتی به نام مضرات هندسه شناسی بروزم


حالا به نتیجه ای هم رسیدین؟
گوسفندان موجودات باهوشی هستن.باور کن.


satgean


نگفتي آخرش كدومتون موفق شديد؟


بيچاره گوسفنده!


هر هر هر هر...!!
بسييييياااار زيبا.



صفحه‌ی اول