فکر می‌کنم پیدا کردم خورشید چه می‌کند. حدود شمال شرق طلوع می‌کند، در نیم‌دایره جنوبی آسمان ظهر می‌شود و در شمال غربی غروب می‌کند. البته خورشید پشت ابر است و نمی‌توانم به صورت تجربی این حرکتش را بررسی کنم.
اینجا دویست و پنجاه روز سال باران می‌بارد. البته نه اینکه هر روز سیل ببارد، مثلاً امروز یک بارانی بود که نیم ساعت زیرش قدم می‌زدی هم بیشتر نمناک می‌شدی تا خیس.
امروز علمیون را تحریم کردم. کتاب برداشتم در یکی از اطاق‌های نشیمن هتل یک گوشه‌ای پیدا کردم خواندم. داخل هتل کاملاً سبک قدیمی است و این‌طور نیست چیزی به اسم لابی داشته باشد، لابی‌اش یک سری اطاق است و هر کدام اسم دارد و اطاق محبوب من اطاق آبی است، تا نیمه دیوار چوبکاری و بقیه‌اش کاغذدیواری آبی و مبل‌ها نرم و کرم. یکی دیگر هم مثل من تحریم کرده بود و کتابی می‌خواند از نویسنده‌ای که من نمی‌شناختم، ایتالیایی بود.
سر ناهار و صبحانه همیشه گیج می‌شوم. از هر گوشه‌ زبانی می‌شنوم، انگلیسی، اسپانیایی، روسی، عبری، ترکی، چینی، ژاپنی، فرانسه، آلمانی، نروژی، سوئدی، هلندی. یعنی این همه آدم متفاوت را کجا می‌شود یکجا دید؟ البته در زمینه برقراری ارتباط در سطح صفر هستم، حوصله و جرأت صحبت با این غول‌ها را ندارم. اگر دختر اینجا بود با نصف این‌ها دوست شده بود لابد.
عصر رفتم اوس، دنبال میدان اصلی شهر بودم دیدم نوشته به اوس خوش آمدید. معلوم شد بیراهه رفتم و برگشتم وسط ده را پیدا کردم. جالب است باوجود اینکه به نظر من اینجا آخر دنیاست ولی انگار خودشان چنین اعتقادی ندارند. ولی کماکان زندگی در سکوت برگزار می‌شود.


نظرات:

میرزا جان نیافتی بابا!
صفت صندلی رو بچسب.
راستی چتر نجات با خودت بردی، رفتی اون بالا؟


شش جهت است اين جهان / قبله درو يكي مجو / بي وطني ست قبلگه / در عدم آشيانه كن


انكار اشتباشهي اينو دفعه اول نوشتم. خدا رو شكر كه بلاخره يكي فهميد كه من تو اونجا چي كشيدم. Ytre Arna هم يه سر برو. تو بارونو سر بالايي نزديك سوبر ماركت. بازم ميخوهم كريه كنم. Ytre Arna هم نزديكBergen هست. The train station looks nice though. Take a train to Oslo, it is really nice to pass through all those tunnels. How come they have such pointy mountains? Enjoy the fiords. جدن فيورد هاي قشنكي داره. يك كليساي خيلي قديمي هم تو Bergen هست. مال قرن 13 يا 14. Fairy هم هست تا Flora او اونم جالبه. از مجسمه هاي Train station هم خوشم مياد. They are monument of Vikings. خوش بكذره.


بد داري گير ميدي به خورشيد من ها!


با عرض سلام
بد جوری احساس ميکنم نقاط مشترک زيادی داريم تا حدی که وقتی می خواستم
بنويسم نوشته های خوب جالب و زيبايی داريد به نظرم يه جور خودخواهی اومد
چون انگار خيلی از حرفاتون همون حرفای منه به يک شکل ديگه
نمی دونم شايد مربوط به نوشته های شما باشه
فعلا که به نظر می رسه پتانسيل دوست شدن را داشته باشيم
اما خب چون من از اين اخلاقا ندارم که هی برای تداوم دوستی نامه نگاری کنم
فکر کنم اون پتانسيله آزاد نشه , اشکالی نداره من یواشکی میام و نوشته هاتون را میخونم وبدون اینکه باهاتون نامه نگاری بکنم دوست میشم و حالش را می برم
ولی از اینکه با یک نفر که تو خیلی از موارد می تونه حرفای من را بجای من بزنه آشنا شدم خوشحالم

http://pesarekhob.blogspot.com


بابا سکوت


کاش عکس هم می گذاشتی... اگر چه نوشته ها بیان میکنند که اونجا چه خبره ولی خوب، دیدن یه چیز دیگه است



صفحه‌ی اول