ببینید، واقعیتش این است که، البته بسته به اینکه از کدام زاویه نگاه کنیم، در حقیقت، صد البته، اصولاً، بدیهی است، شاید البته، مشخصاً، به پیر به پیغمبر، در این راستا، در آن یکی راستا، وابسته به مفروضات، ممکن است، صد در صد، یقیناً، با تقریب خوبی، در این چهارچوب، با توجه به مسایل جاری، اخیراً، در نظر دارید که، مطمئناً... آهان، از آن جهت.
آره، ما اینطوری بحث میکنیم.
خدا خیر بدهد (البتّه درست نمیدانم اصولاً این کار ِ خیر دادن از دست موجود یا ناموجودی که همان بهتر است که نباشد بر میآید یا نه!) به «تفنگ حسن موسا»ی «یک تحقیق تاریخی» ِ خسرو شاهانی. رویش پاک سیاه شد.
چیز تو بحث کردنتان !
اين در ادبيات ماست همان طور كه در نامه نگاري به خصوص نامه هاي اداري و رسمي ديده مي شود. انگار تنها راه نشان دادن فهم است و البته چرب زباني.
این یکی بی نظیر بود! بی نظیر!
دست شما درد نکنه میرز!
ایول!
:دي
خيلي خوب منظور رو رسونديد . اخ كه از بحث كردن بيزارم .
موافقم......
اصولا شما چقدر سخت بحث ميكنين . ها ؟ چرا ؟
چه پيچيده .....
آقايان ..خانمها.... ما اسباب کشی کرديم..............پيش من بياين.....نزديکيم
http://hichkihichkas.blogspot.com/
عالی بود. بله.