سیاه هر وقت از دست خاکستری عصبانی می‌شود فحشش می‌دهد ولدالزنا.


نظرات:

خاكستري ورراج است و سياه مشكوك


ای جان...


آره ها!


میرزا جان، چون شما قضیه رو خیلی مغلق و متکلف بیان کردی، من سعی می‌کنم به زبان فولک ترجمه‌ش کنم: سگ زرد برادر شغاله، یا چیزی تو این مایه‌ها احتمالاً.


چه خوب می شد من هم زبان رنگ ها رو بلد بودم


میرزا کمک برای بستن لوازم نمی خواهی؟ کی ایشالله اقای دکتر؟


ولدالزنا ، اين كلمه كرديه ،نه! خيلي ناجور فحشيه


پس با این حساب سیاه زناکار رو باید سنگسار کرد.

پاکدل


شاید به خاطر این از دست خاکستری عصبانی می شود که اگر او در سیاه نبود حداقل به سفید شبیه می شد!!!


پس اين روز هاي ما همه شان ولد الزنا تشريف دارند/راستي كاش براي هزار توي بازي مقاله ي بازي و هنر سيمين دانشور را انتخاب ميكرديد/از كتاب شناخت و تحسين هنر


تن فروشی سفید است. خواستم نگفته نماند. فعلا رنگ زرد رگل است. حساب او را هم که همه دارند. دعوت قرمز انشا ا...


بيچاره خاكستري. نه. دروغ است. رنگ هاي موازي يك روز قطع مي كنند يكديگر را يا وصل. فرقي نمي كند.


همش زير سر اين سفيده كه اونقد دلبري كرد كه سياه زمام امور از دستش خارج شد و مولود اين original sin شد خاكستري پژمرده ، دلمرده ، بي اعتنا به همه عالم!


سیاه که خیلی بی تربیت بود!اگه اشتباه نکنم گفت که:"..."
سفید چه فحشی میده؟!



صفحه‌ی اول